gl/l (1111)

عنوان تحقیق

خلاصه ی 2/1 کتاب تاریخ زبان فارسی نوشته ی دکتر مهری باقری

استاد مربوطه

جناب آقای دکتر عابدیها

گرد آورندگان

سمیرا عباسی

سروناز ساسانی

دانشگاه بین المللی امام خمینی

بهار 1386

فهرست:

تحول زبان

علل تحول زبان

زبان های هند و اروپایی و نحوه دسته بندی این زبان ها

خانواده ها ی زبانی دنیا

زبان های ایرانی از کدام خانواده ها هستند؟

زبان های هند و اروپایی چگونه شناخته شد ؟

زبان هند و ایرانی

تحول تاریخی زبان

ادوار تاریخی زبان های ایرانی

خط میخی فارسی باستان

اید ئوگرام

زبان اوستایی ( آثار موجود و ویژگی ها و علت کمال )

سایر زبان ها و خط های غیر ایرانی در سرزمین ایران باستان

زبان های ایرانی میانه

زبان های ایرانی جدید

تحول زبان

زبان صورت واحدی ندارد زیرا امری است اجتماعی ، و وسیله ی برقراری ارتباط و جامعه از جنبه های سیاسی و مذهب و آداب و رسوم و … تغییر می کند تحول حاصل شده به ضرورت نیازهای آن جامعه را دگرگون می سازد ، این دگرگونی در تحول زبان تأثیر دارد .

این تحولات طبق قوانین و قواعد معینی صورت می گیرد.

با وجود دور شدن هر زبان از صورت اولیه ی خود ، می توان رابطه ی آن را با اصل خود تشخیص داد. همین نکته عامل توجه به تغییرات زبانی و کشف قواعد حاکم بر آن در پژوهش های زبانی است . تحول و تکامل زبان ، امر طبیعی و به طریق مشخص است ، از این رو دور شدن آن از فرم قدیمی یا تغییر آن ، خطا شمرده نمی شود .

_ برخی واژگان مهجور و رواج کلمات دیگر به جای آنها :

بغ = خدا بوم = سرزمین مرد = انسان

تغییر در معنا و مفهوم واژگان

مرد از ریشه ی mar به معنی مردن در اصل به معنی میرا و مردنی معنی کلی در فارسی باستان :

انسان و آدمی در فارسی جدید محدودیت معنایی دارد : دلالت بر جنس مذکر از نوع آدمی

_ تغییر در کلمات از لحاظ صرف : صرف اسم در دوره ی باستان به هشت حالت مختلف .

_ علایم صرفی : تکواژ هاییکه به صورت لا حقه هایی به پایان صورت ساده ی واژه می پیوست .

تغییر هر یک از این حالات هشت گانه به اعتبار شماره های سه گانه ( مفرد ، مثنی ، جمع ) و اجناس سه گانه ( مذکر ، مؤنث ، خنثی ) .

یک اسم می توانست به هفتاد و دو صورت متفاوت صرف شود .

اثر حذف تکواژ پایانی در فارسی جدید :

از بین رفتن سیستم صرف اسامی

خارج شدن ساخت جنس دستوری و شمار مثنی
_ خارج شدن برخی از واژه ها و جایگزینی واژه های دیگر:
Hya مفرد مذکر در حالت فاعلی و ترکیبی از ضمیر اشاره و موصول به معنی « او » که کاربرد آن به کلی منسوخ شده و گاهی به جای آن از تکواژ « که » استفاده می شود .

_ تغییر در ترکیب اجزای جمله : تحول قواعد نحوی و روابط همنشینی در دستگاه این زبان از دوره ی باستان تا دوره ی جدید . مثلا در فارسی باستان فعل پیش از کلمه ی دیگر در جمله آمده در فارسی امروز فعل در آخر عبارات می آید و در جملات اسمی واژه ی رابطه با مسند و مسند و الیه همنشین می شود .

نتیجه : هر زبان در هر زمان از جهات متفاوت در حال تحول است .

_ تفاوت آواها و شیوه ی ترکیب آنها با وضع پیشین .

_ معمول شدن آوا های جدید با قوانین واج آرایی نوین .

_ مهجور ماندن الفاظ در گذر زمان و جایگزینی واژه ها ی جدید .

_ رواج الفاظ نوین که بر معانی جدید دلالت دارند .

_ ایجاد طرز های نو در ساختمان جمله و عبارت در نتیجه از بین رفتن صورت قدیمی زبان و فراموش شدن آن .

علل تحول زبانی :

1 _ علل خارجی ( برون زبانی )

2 _ علل داخلی ( درون زبانی )

علل خارجی تحول زبانی : دگرگونی یک زبان هم آهنگ و همراه با تحولات جامعه ای که از آن به عنوان و سیله ی ارتباطی استفاده می کند است . تحولات جامعه منوط به تحولات معنوی ، سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن جامعه است .

واژگان زبان بیش از هر چیز دیگر می توانند دگرگونی های اجتماعی را منعکس کنند.

عوامل خروج پاره ای لغات کهن : تغییر شیوه های زیستن ، متروک ماندن پاره ای از مشاغل و در نتیجه آلات و ابزار مربوط به آنها ، ظهور مشاغل جدید و وسایل مدرن ، پیشرفت علوم و فنون و صنایع ، پیدایش رابطه ها و پدیده ه ها ی جدید ، مهاجرت ها و مسافرت ها ، ارتباط ها ی تجاری و فرهنگی با ملل دیگر .

مثال لغات کهن : برگستوان ، قراگند ، چرخشت

لغات جدید : کامپیوتر ، آنتن ، سوبسید

تغییر معانی لغات جدید : یخچال ، پیکان ، سوار

علل داخلی تحول زبانی

کم کوشی : صرف کمترین انرژی در گفتار

مثال : تبدیل چَوَند ( ( cavand به چند ( cand) و یا حذف ساخت دستوری جنس و شمارمثنی از دستگاه زبان و ساده شدن دستگاه افعال در زبان فارسی .

خلاصه ی تحولات تاریخی هر زبان :

تحول آوا ها و اصوات

تحول ساخت کلمات ( تحولات صرفی )

تحول طرز و رابطه ی همنشینی کلمات در جمله تحولات نحوی

تحول واژگان

تحول معانی
زبان های هند و اروپایی :
فارسی ، هندی ، آلما نی ، انگلیسی ، روسی ، فرانسه ، ایتالیایی

بنابر محاسبات زبان شناسان ( در سال 1964 ) شمار زبان ها چهار تا هفت هزار بر آورد شده است . این زبان ها از زبان های مشخصی ( زبان مادر ) منشعب شده اند و تحول هر یک به طریقی خاص بوده است .

نحوه ی دسته بندی این زبان ها:

ساختمان صرفی و نحوی زبان ( اصطلاحا نوعی یا ساختمانی نامیده می شود ) مطابق این شیوه زبان های دنیا به سه دسته 1. تک هجایی 2. پیوندی 3. صرفی تقسیم می شوند.
زبان های تک هجایی:
هر هجا یک تکواژ است هر تکواژ از یک هجا تشکیل می شود .

این هجا ها همیشه صورت ثابتی دارند و شکل آنها بر حسب نقش های مختلف دستوری تغییر نمی کند .

طریق شناخت نوعی صرفی آنها ، تربیت همنشینی تکواژها بر روی زنجیره ی گفتار است .

زبان های تک هجایی : چینی، سیامی، تبتی .

زبان های پیوندی :

ماده ی اصل کلمات همیشه صورت واحدی دارد . با اضافه شدن معانی ثانوی شکل ، فهم اصلی کلمه تغییر نمی کند.

برای نشان دادن معانی فرعی ، عناصر دیگر زبان در کنار ماده ی اصلی قرار داده می شود .

زبان های تصریفی:

برخی از کلمات برای رساندن مفاهیم فرعی و ثانوی ، تغییر شکل می دهند . در زبان های صرفی کلمات وجود دارد که معنی مستقلی ندارد .

وظیفه ی این کلمات که حرف نامیده می شود نشان دادن مفاهیم فرعی و رابطه ی خاص میان این کلمات است . این نوع طبقه بندی که ناظر بر ساختمان است چندان مورد توجه زبان شناسان قرار نگرفت ، زیرا مطالعات زبان شناسی نشان می دهد که همه ی زبان ها نمونه هایی از سه نوع خصوصیات یاد شده را دارند ..

هیچ زبان به طور مشخص شامل تنها یک نوع ویژگی نیست .

رده بندی از حیث خویشاوندی :

در جامعه ی اروپا از قرن شانزده به بعد علم لغت و اشتقاق مورد توجه قرار گرفت . همین عامل تألیف فرهنگ های ریشه شناسی و تدوین کتاب های دستور تطبیقی و سنجشی و نیز مطالعات و بررسی های تاریخی زبان ها برای دست یافتن به موارد متشابه و اختلاف زبان ها و ارتباط آنها با یکدیگر شد .

این نوع بررسی های تاریخی تطبیقی علت پی بردن دانشمندان به همسانی های موجود در میان برخی زبان ها بود .

از قرن هجده به بعد ، زبان شناسان ، تشابهات دستوری و ساختمانی زبان ها را با شیوه ی جدید برای طبقه بندی زبان در پیش گرفتند .( رده بندی از حیث خویشاوندی ) .

خانواده های زبانی دنیا :

هند و اروپایی ، سامی و حامی ، اورالی ، یافینو – اوگری ، آلتایی

زبان های منفرد : زبان های ویژه و مستقل هستند که رابطه ی خویشاوندی با زبان های دیگر ندارند تنها وجه اشتراک برخی از این زبان ها ، رابطه ی جغرافیایی آنهاست .

محققان گروهی از این زبان ها را که در یک سرزمین یا یک منطقه از جهان رایج بوده اند با عنوان کلی می خواندند .

مانند زبان های آسیایی ، چینی ، تبتی ، هندی ، مالاریا ، یولنزیایی .

گویش های فراوان در میان مردم بومی آفریقای مرکزی و جنوبی ، بومیان آمریکا ، سرزمین هندوستان ، جنوب شرقی و مشرق آسیا رواج دارد از جمله زبان های منفرد به شمار می آیند .

زبان های ایرانیاز کدام خانواده زبانی هستند؟

زبان ها ی ایرانی شاخه ای از خانواده ی زبانی « هند و اروپایی ) است .

اقوام هند و اروپایی : اقوامی که در روزگارانی بس کهن در نواحی واقع در جنوب روسیه ی امرئزی ، در دشت ها و استپ های میان جنوب یسبری ، دریاچه ی اورال و شمال بحر خزر و شمال قفقاز می زیستند که تا هزاره ی سوم پیش از میلاد در سرزمین مشترک اولیه ی خود می زیستند و بعد ها ناچار به مهاجرت شدند ، مسیر حرکت مختلف بود ، در سرزمین هایی از جنوب آسیا تا شمال اروپا پراکنده شدند ، این اقوام در نقاط مختلفی از اروپا و آسیا از جمله هندوستان سکنی گزیدند و نام هند و اروپایی شهرت یافتند .

پراکندگی قوم هند و اروپایی عامل گوناگونی زبان در میان این قوم است .

هند و اروپایی ؛ گروهی از زبان های هم ریشه است که مهمترین آنها هند و ایرانی ، یونانی ، آلبانیایی ، ایتالی ، هیتی ، تخاری ،ارمنی ، بالتو اسلاوی ، سلتی ، ژرمنی هستند .

هند و ایرانی : به دو شاخه ی هندی و ایرانی تقسیم می شود . قدیمی ترین اسناد به زبان ندی باستان ، متن های « ودا » است به زبان سنسکریت ( سنسکریت : یعنی زبان فصیح ).

یونانی : این اقوام در شبه جزیره بالکان و جزیره های دریای اژه و کناره های غربی آسیا ی صغیر مسکن گزیده اند . قدیمی ترین آثار باقی مانده به زبان یونانی ، لوح نوشته هایی که از جزیره ی کرت (crete) واقع در دریای اژه در جنوب یونان بدست آمده است و مربوط به اواخر هزاره ی دوم پیش از میلاد مسیح است .

آلبانیایی : یکی دیگر از شاخه های مستقل زبان هند و اروپایی است که امروزه مردم آلبانی بدان تکلم می کنند .

ایتالی :زبان ایتالیک در سرزمین ایتالیل=ا رواج داشته است و زبان لاتینی مهنم ترین زبان در بین گروه های این زبان بود و به وسیله ی امپراطور روم در سراسر سرزمین های تابع متداول شد و به صورت زبان علمی و ادبی در سراسر اروپا در آمد زبان های منشعب از این زبان « لاتینی » ، رومیایی نامیده شد.

هیتی : در میان اقوام هیتی یا حتی رواج داشت ، که چند قرن در آسیای صغیر حکم فرمانی داشتند که در حدود سال 1200 پیش از میلاد دولتشان از میان رفت . آثار باقی ماده از این زبان که قدیمی ترین نمونه های بازمانده از اقوام هند و اروپایی است در آغاز قرن بیست در کاوش های باستان شناسی در بغاز کوی ( در 150 کیلومتری شرق آنکارا ) بدست آمده است .

تخاری : این اقوام در سده های پیش از میلاد مسیح در ترکستان چین بسر می بردند.

ارمنی : از قرن ششم پیش از میلاد مسیح در نواحی شمال بین النحرین و در دره های جنوبی قفقاز در جنوب شرق دریای سیاه حکومت داشتند . این زبان امروزه ، در جمهوری ارمنستان متداول است .
و ارامنه ی ساکن در آسیا و اروپا ، آمریکا بدان تکلم می کنند .
8. بالتو اسلاوی : این به دو شعبه ی « بالتی » و « اسلاوی » تقسیم می شود .

زبان های اسلاوی : روسی ، لهستانی ، چکواسلاوی ، یوگواسلاوی .

زبان های بالتی : جمهوری های لیتوانی و لتونی.

9.سلتی : این زبان در سال های پیش از میلاد مسیح در مرکز اروپا رواج داشته است و مادر برخی از زبان های رایج در اروپا از جمله زبان های ایرلندی ، ولزی ، گالی محسوب می شود .

10. ژرمنی : صورت اصلی زبان آلمانی و زبان های خویشاوندان آن از جمله انگلیسی بدین نام خوانده می شود .

زبان هند و اروپایی چگونه شناخته شد ؟

در قرن شانزدهم و هفدهم علم الا شتقاق در جامعه محققان اروپایی نضج گرفت ، این کار باعث آشکار شدن مشترکات برخی زبان ها شد ، « ولکانیوس » متوجه تطابق برخی واژه ها در زبان های ایرانی و آلمانی شد . « سایتی » مطلبقت واژه ها در زبان های هندی و ایتالیایی شد و « ویلیام جونز » از روی مشابهت های بین زبان های سانسکریت ، یونانی ، لاتینی متوجه شد که این زبان ها دارای یک نوع رابطه ی خویشاوندی هستند چون ساختمان شبیه به هم و لغات مشترک دارند و لذا اعلام کرد که همه ی این زبان ها با هم ارتباط دارند و احتمالا همگی از زبان سانسکریت مشتق شده اند . تحقیقات « بوپ» نظر جونز را تأیید کرد . بالاخره معلوم شد زبان سانسکریت خود شاخه ای از زبان قدیمی فراموش شده ای که مقدم بر همه ی این زبان ها بوده است این زبان زبان ، زبان مادر مفروض ، زبان « آریایی » یا « هند و اروپایی » نامیده شد . از این زبان هیچ سند و نوشته ای در دست نیست تا مستقیما ً آن را بررسی کنند ، زبان شناسان برای پی بردن به ساختمان این زبان به مقایسه ی زبان های منشعب از آن هستند .

یکی از خانواده های مهم زباب بشری ، که اعضای بیشمار آن در سراسر اروپا ، قسمت پهناور آسیا ، آمریکا ، اقیانوسیه و آفریقای جنوبی پراکنده شده اند ، خانواده ی زبانی « هند و اروپایی » می باشد که به نام های مختلف « هندو هیتی » و « هند و ژرمنی » و « آریایی » نیز خوانده شده است .

هند و ایرانی :

از مهمترین شاخه های زبانی این خانواده شاخه ی « هند و ایرانی » است . اقوام هند و اروپایی خیلی دیرتر از اقوام دیگر از یکدیگر جدا شدند به همین دلیل نکات مشترک میان این اقوام در زمینه های فرهنگی و اجتماعی نظیر : زبان ، اساطیر ، عقاید ، آداب و رسوم به طرز بارزی بیش از اقوام هند و اروپایی است .

زبان « هند و ایرانی » به دو شاخه ی «هندی» و « ایرانی » تقسیم می شود . زبان ها و گویش ها ی ایرانی از متنوع ترین شاخه های زبان های هند و اروپایی بشمار می رود .

تحول تاریخی زبان

تحول تاریخی زبان از جهاتی صورت می گیرد از جمله :

اصوات و واج های زبان.

نشام یا دستگاه صرفی و نحوی زبان .

واژگان زبان .
هر گاه در یک زبان ، در یک مقطع زبانی ، به طور کلی در هر سه مورد فوق تغییر وتحول چشمگیر و قابل توجه روی رو می دهد . یک دور تحول تاریخی برای آن زبان محسوب می شود .
ادوار تاریخی زبانهای ایرانی:

با در نظر گرفتن ویژگی های زبانی قدیمیترین آثار و مدرک بازمانده از زبان های ایرانی تا زمان حاضر تحولات تاریخی زبان های ایرانی را به سه دسته می توان تقسیم کرد :

1. دوره ی باستان 2. دوره ی میانه 3. دوره ی جدید

چون زبان های دوره ی باستان و میانه ، دیگر به صورت زنده به کار نمی روند ، فقط در مطالعات تاریخی از صورت مکتوب آنها استفاده می شود ، زبان های « مرده » یا خاموش خوانده می شوند .

دوره ی باستان

قدیمی ترین دوره ای که از زبان های ایرانی آثار و مدارکی در دست داریم ، دوره ی باستان خوانده می شود .از زبان های متعدد ایرانی در دوره ی باستان که همگی از زبان ایرانی کهن منشعب شده بودند تنها آثار و مدارکی از چهار زبان مادی ، سکایی ، اوستایی ، فارسی باستان بازمانده است .

از زبان های سکایی و مادی اثر مستقلی در دست نیست و تنها لغات معدودی از آن زبان ها که بیشتر نام های خاص هستند در مکتوبات زبان های دیگر ضبط شده اند .

از زبان های اوستایی و فارسی باستان آثار نسبتاً قابل ملاحظه ای بر جای مانده که می تواند ویژگی های ساختاری و نظام آن زبان ها را مشخص کند.

زبان سکایی :

سکاها اقوام جنگجو از زمره ی قبایل ایرانی بودند ، در منطق شمال و شمال شرق ایران می زیستند . تیره هایی از این اقوام بعد ها در جنوب شرق ایران ( سیستان ) مسکن گزیدند .

از صورت باستانی زبان سکایی اثر مستقلی در دست نیست ولی چندین نام خاص و واژه های معدود ، از این زبان را می توان در گزارشات تاریخی ، کتیبه ها و سکه های بازمانده از فارسی باستان ، یونانی ، لاتینی و هندی می توان شناخت .

زبان مادی : این زبان در مغرب و مرکز ایران رواج داشت که سند و اثر مستقلی از آن در دست نیست . ولی از طریق کتیبه های شاهان آشور که در آن از مردم ماد یاد شده ، می توان از چند نام خاص مادی آگاهی یافت . همچنین کلماتی چند در مکتوبات که به زبان های یونانی ، لاتینی نوشته شده ، باقی مانده است . مأخذ عمده ی اطلات ما از این زبان ، لغات دخیلی است که در کتیبه ی شاهان هخامنش بر جا مانده است .

فارسی باستان : در نواحی جنوبی ایران و ایالت پارس = فارس رواج دارد ، به همین دلیل فارسی باستان خوانده می شود .

آثار باقی مانده از این زبان کتبیه ها و نوشته های متعلق به شاهان هخامنش است که بر روی الواح سنگی ، گلی ، سیمین و زرین ، سکه ها ، مهر ها ، نگین ها ، وزنه ها ، ظروفی چند حکاکی شده است . این آثار متعلق به سال های 550 تا 330 قبل از میلاد است .

خط میخی فارسی باستان :

برای نوشتن کتیبه های فارسی باستان به کار رفته ، که مرکب از اعلام و اشکالی به شکل میخ می باشد به همین دلیل « خط میخی » خوانده می شود .

در این خط میخ ها برای نشان دادن واج ها و آواهای زبان به صورت گوناگون منفرد ، چسبیده ، کوچک یا بزرگ در کنار هم قرار می گیرد .

خط میخی از زمره ی خطوط هجا نگار محسوب می شود ، زیرا ارزش صوتی هر علامت را بر یک صامت و یک مصوت است .

ویژگی ها :

از چپ به راست نوشته می شود .

این خطوط دارای علامتی به نام « واژه جدا کن » است که برای نشان دادن حدود یک واژه است چون در خط میخی حروف پشت سر هم با یک فاصله نوشته می شوند .

در این خط هشت علامت به کار رفته که «ایدئوگرام » یا « اندیشه نگار » نامیده می شود .
ایدئوگرام:
برای آسان تر نمودن امر نگارش ، تنها با نوشتن یک حرف به صورت اختصاری ، از نوشتن کامل واژه هایی که به صورت مکرر در متون به کار می رفتند و جا اشغال می کردند از اعلائم « ایدئوگرام » یا معنی نگار استفاده می شد . برای مجزا نمودن آنها از دیگر نشانه ها و مشخص کردن ماهیت آنها ، از خط بابلی استفاده می شد .

زبان اوستایی : یکی از زبان های شرقی فلات ایران است . علت نامیده شدن این زبان ، به زبان اوستایی این است که ، کتاب دینی ایرانیان قدیم ( اوستا ) به این زبان نوشته شده است .

با توجه به اختلافی که در گویش های موجود در آثار اوستایی است ، زبان شناسان آثار باستانی اوستایی را به دو بخش تقسیم کرده اند :

1. اوستایی متقدم یا گاهانی 2. اوستایی متأخر

آثار موجود در زبان اوستایی:

آثار باقی مانده از این زبان نسبت به زبان های دیگر دوره ی باستان ، زیاد است ولی آنچه امروزه به نام اوستا در دست است تنها مجموعه ای است شامل :

یسنا : در لغت به معنی سرود و دعا ، نیایش . مجموعه سروده ها و دعا های وذهبی است . هفت صد و بیست فصل دارد . هر فصل یک « هات » خوانده می شود . هر هات شامل چندین بند است .

یشتها : یشت ویسن از یک ریشه اند . یشت در مفهوم نیایش و آفرین است . از بیست و یک یشت تشکیل شده است . مجموعه سروده هایش در وصف و ستایش ایزدان .

ویسپرد : « ویسپ » در لغت به معنی « همه : و « رد » در مفهوم « سرود و داور » است بیست و چهار فصل دارد . هر فصل یک کرده و هر کرده شامل چند بند است و نیز بر شمردن بزرگان دینی و همه ی مردان مذهبی و نام آور ، که به روان آنان درود فرستاده شده است .

وندیداد : این لغت صورت تحریف شده ی « وی دیو داد » است « داد » به معنی « قانون و نظم » لذا این اصطلاح به معنی « قانون ضد دیو » می باشد .
مجموعه ای از دعا ها و تعویذ هایی برای دور راندن دیوان و باطل کردن اعمال اهریمنی و همچنین برخی اعمال و فرایض دینی است و بیست و دو فصل دارد . هر فصل یک « فر گرد ، » و هر فرگرد چندین « بند » دارد .
5. خرده اوستا : خرده در لغت به معنی ، کوچک و ریز و خرده اوستا ، به معنی کوچک و خرد می باشد اوستا حاوی اوراد و ادعیه ی دینی و مذهبی است .

زمان نگارش اوستا : مطالب اوستا ، تا دوره ی ساسانی سینه به سینه نقل می شده است ولی چون ، زبان اوستایی یک زبان باستانی بود و روز به روز نامفهوم تر می شد . برای احتراز از فراموشی و برای حفظ صورت صحیح اقدام به ثبت آن شد . از روی خطوط رایج آن زمان ، خطی جدید بدین منظور ابداع شد و چون تنها برای نگارش اوستا به کار می رفت « خط اوستایی » نامیده شد .

ابن ندیم نمونه هایی از آن خط را در « الفهرست » آورده و به جای « خط » از اصطلاح « دبیره » استفاده می کند لذا « خط اوستایی » را « دین دبیره » می خواند که برای نگارش متون دینی به کار می رود .

خط اوستایی :

منشأ خطوط ایرانی رایج در دوره ی ساسانی خط آرامی بوده و چون این خط اغلب توسط منشیان آرامی اختراع شده بود ، به همین دلیل ویژگی خط آرامی که از زمره ی خطوط سامی است در آن مشهود است .

ویژگی خط اوستایی :

مانند دیگر خطوط رایج در دوره ی ساسانی از خط آرامی اقتباس شده است .

از راست به چپ نوشته می شود .

شکل حروف آنها به هم شبیه است ولی تفاوت های عمده ای با هم دارد .

برای هر صورت یک علامت ویژه وجود دارد .( تنها مصوت های کوتاه نوشته می شوند بلکه مصوت های بلند نیز تلفظ و نوشته می شوند ).
علت کمال خط اوستایی :
علت کمال خط اوستایی در ارتباط با تقدس « اوستا » و مهجور بودن زبان اوستایی است و دقت ملحوظ در آن ، برای ثبت گونه ی سروده ها و ادعیه دینی و احتراز از تلفظ غلط مطالب مذهبی است . زیرا در دوره ی ساسانی ( زمان نگارش اوستا ) که زبان اوستایی یک زبان خاموش بود برای عامه ی مردم مفهوم نبود .

در دوره ی باستان علاوه بر زبان های ایران خطوط و زبان های غیر ایرانی دیگری نیز به کارمی رفته است . علت رواج این زبان ها و خطوط غیر ایرانی _ پیش از آمدن و استقرار ایرانیان در این سرزمین ، در جنوب غربی و غرب ایران ملت هایی می زیستند که هر یک دارای تمدن و فرهنگ شناخته شده بودند . آثار مکتوبی حاکی از تمدن درخشان هنوز بر جا نمانده است .

زمره زبان های ایرانی دوره ی باستان

سومری ، عیلامی ، اکدی

سومری :

سومریان در جنوب بین النهرین مستقر بودند . به زبان سومری تکلم می کردند .اهمیت ویژه ی این قوم ابداع شیوه ی جدید ی در نگارش و نقش مهمی است که در تاریخ تکوین و تکامل خط داشتند .

عیلامی :

در منطقه ی عیلام که خوزستان امروزی بخشی از آن است می زیستند . زبان مستقلی داشتند ، هیچ خویشاوندی با زبان های باستانی ندارد . خط آن مانند خط میخی هجانگار است . در تخت جمشید تعدادی لوحه ی کلی به این خط و زبان یافت شده . کتیبه ی داریوش در بیستونبه سه خط و زبان فارسی باستانی ، عیلامی ، اکدی نوشته است .

اکدی:

زبان سامی است .در ناحیه ی میان رودان به کار می رفت . دارای دو گویش است : بابلی = در جنوب بین النهرین . آشوری = شمال بین النهرین . گاهی با عنوان « آشور و بابلی » نیز خوانده می شود .

بعد از سقوط بابل زبان آرامی جای زبان اکدی را گرفت . خط آن از خط سومری اقتباس شده است .

آرامی:

از خانواده ی زبان های سامی هستند در فاصله ی قرون هفتم قبل از میلاد تا هفتم میلادی در ناحیه ی میان رودان رواج داشت . مکتوباتی از دوران هخامنشیان به زبان آرامی به دست آمده است .

سریانی :

زبان رایج در شهر ( اورفه ) در شمال بین النهرین خوانده می شود . یکی از شاخه های زبان آرامی است . از سده ی دوم میلادی با گرویدن ساکنین آن به دین مسیح ، این شهر یکی از مراکز مهم علمی و فرهنگی مسیحیت در شرق شد . خط سریانی از خط آرامی گرفته شده بود .

زبان ایرانی میانه

زبان های حد فاصل بین زبان های باستانی و زبان های دوره ی اخیر ایران اند ، زبان های دوره ی میانه نامیده می شوند .

تشخیص زبان های میانه :

ساده تر بودن 2. تغییر و تحول آشکار در سیستم و نظام زبانی قدیم 3. متروک و خاموش بودن .
زبان شناسان تأسیس سلسله ی اشکانی را آغاز دوره ی زبان های ایرانی محسوب می دارند .
این دوره تا پایان دوره ی فرمان روایی سلسله ی ساسانی ادامه می یابد . اما رویداد مهم تاریخی نمی تواند موجب تحول و دگرگونی ناگهانی زبان از جهات مختلف بشوند . با این توجه در قرون نخستین هجری آثار متعددی به زبان های میانه بوجود آمده = در فاصله بین پایان سلسله ی هخامنشیان و شروع سلسله ی اشکانیان فاصله ی صد ساله ای وجود دارد در تتبعات تاریخی زبان فارسی به سال های تاریک معروف است . بعد از اسکندر فرمانروایی ایران نصیب سردار او سلوکوس گردید و حدود صد سال او و اعقابش در ایران حکومت کردند و به دلیل یونانی بودن زبان و خط ایرانی کمتر مورد توجه دستگاه حاکمه بود و موجب رواج زبان ، فرهنگ و هنر یونانی گردید .

در تمام دوران سلوکی ها اثری مکتوب از خط و زبان ایرانی بر جای نماند . آخرین اثر به جا مانده از دوران باستان متعلق به دوران هخامنشی است .

در میان زبان های میانه آثار و اسناد مکتوبی از زبان های « پهلوی اشکانی » « پهلوی ساسانی » ، « سغدی »، « سکایی » ، « بلخی » ، « خوارزمی » باقی مانده است . این زبان ها با توجه به محدوده جغرافیایی و مختصات ساختاری به دو گروه اصلی تقسیم می شود :

الف : زبان های گروه شرقی

ب : زبان های گروه غربی

زبان های ایرانی میانه شرقی :

سغدی 2 . سکایی 3. بلخی 4 . خوارزمی

زبان سغدی میانه :
این زبان در سغد قدیم که سمرقند و بخارا از مراکز آن بود رواج داشت . در هزاره ی اول میلادی مهمترین زبان ایرانی در آسیای مرکزی بود و زبان رابطه ی بین فرهنگ های شرق و غرب آسیا بود . آثار این زبان : مسکوکات ، اشیا سیمین ، منسوجات ، چرم جواهر های حکاکی شده متعلق به قرن پنجم و ششم میلادی است . در « تورفان » و « کوه مغ » آثار زیادی از زبان سغدی بدست آمده است .
آثار بازماندهرا بنا بر مضمون به چهار قسمت تقسیم کرد :

آثار سغدی مانوی

آثار سغدی بودایی

آثار سغدی مسیحی

آثار سغدی غیر دینی
خط آن مقتبس از خط آرامی است . دارای هزوارش است . تا قرن ششم باقی مانده است . تنها اثر زنده این زبان گویش مردم ناحیه ی « یغناب » واقع در تاجیکستان است .
2.زبان سکایی میانه:

سکاها در نواحی از آسیای مرکزی و جلگه های روسیه جنوبی می زیستند . آثار باقی مانده در شمال شهر کااشغر و ختن به دست آمده است . آثار بدست آمده در ناحیه ی ختن به دلیل تمایزات ویژه ی زبانی « سکایی – ختنی » یا « ختنی » شهرت دارد .

آثار متعلق به قرن هفتم یا دهم میلادی است .

زبان خوارزمی میانه :
این زبان در ناحیه ی خوارزم یعنی در شمالی ترین نقطه ی سکونت اقوام ایرانی متداول بود و ظاهرا تا قرن هشتم هجری نیز صورت جدید آن رواج داشته است . قدیمی ترین آثار بازمانده از زبان خوارزمی کتیبه هایی بر روی چوب و چرم از توپراق قلعه متعلق به قرن دوم میلادی و کتیبه هایی بر روی استخوان ها و ظروف سیمین از قرن ششم و هفتم میلادی است .
کتبی که حاوی جملات و کلمات به زبان خوارزمی هستند : 1: مقدمه الادب زمشخری 2: قنیه المنیه 3: یتیمه الدهر فی فتاوی اهل العصر 4: آثار الباقیه عن القرون الخالیه 5: التفهیم لاوائل صناعه التنجیم دو کتاب آخر از ابوریحان بیرونی .

زبان بلخی :
این زبان در سرزمین بلخ و نواحی اطراف آن رایج بود .از زبان بلخی آثار چندانی در دست نیست به جز مقداری در ناحیه « سرخ کتل » در شمال افغانستان که به خط یونانی است .آثار بدست آمده : سکه ، مهر ، کتیبه .
زبان های ایرانی میانه گروه غربی

زبان های ایرانی میانه گروه غربی را به دو زبان شمالی و جنوبی تقسیم می کنند . « زبان ایرانی میانه غربی شمالی » زبان ایالت باستانی « پارت » است . زبان ایرانی میانه غربی جنوبی زبان ایالت « پارس » است ، که به طور کل پهلوی می خوانند .

زبان رسمی و اداری رایج در دوره ی حکمرانی اشکانیان که همان زبان ایرانی میانه ی غربی شمالی می باشد به « پهلوی اشکانی » معروف است .در دوره ی ساسانیان پهلوی ساسانی در کنار پهلوی اشکانی به کار می رفت و تنها اختلاف آنها اختلاف لهجه ای است .

نمونه هایی از اختلاف آوایی

پهلوی اشکانی پهلوی ساسانی

چهار cafar cahar

ده das dah

زبان پارتی

زبان ایرانی میانه ی غربی شمالی که زبان قوم پارت بوده است . و در مدت حکومت اشکانیان زبان رسمی و اداری ایران بود .پارتی به نام های « پهلوانیک » « پهلوی اشکانی » نیز خوانده می شود .

بسیاری از واژه های پارتی از طریق زبان فارسی میانه وارد فارسی جدید شده است .

آثار و اسناد زبان پارتی به دو دسته تقسیم می شود :

الف . آثارو اسنادی که به خط پارتی نوشته شده است . خط پارتی از آرامی اقتباس شده و دارای هزوارش است .

ب . آثاری که به خط مانوی نگارش یافته اند و به متون تورفانی مشهورند.

الف .اسناد نوع اول عبارتند از :

کتیبه ها
کتیبه های شاهان ساسانی اردشیر و شاپور اول که در قرن سوم میلادی نوشته شده اند به سه زبان : فارسی میانه ، پارتی ، یونانی در نقش رستم ( کعبه ی زردشت ) ، نقش رجب ، بیشاپور و حاجی آباد .
کتیبه های کال چنگال نزدیک بیرجند در جنوب خراسان و کتیبه اردوان پنجم در شوش را می توان افزود .

سکه ها
قدیم ترین سکه های بدست آمده از شاهان اشکانی که دارای نوشته هایی به خط و زبان پارتی هستند . متعلق به حدود اواسط قرن اول میلادی است .
از شاهان محلی عیلام و نیز شاهانی که در نواحی سیستان یا غزنین و بخشی از هندوستان سکه هایی به زبان پارتی بدست آمده است .

3 . سفالینه های نسا

نسا در نزدیکی عشق آباد پایتخت ترکمنستان واقع شده است .تعدادی سفالینه متعلق به قرن اول قبل از میلاد بدست آمده است که به زبان پارتی است و خطی مخلوط از آرامی و پارتی است .

4 . قباله های اورامان

از ناحیه اورامان واقع در جنوب کردستان دو قباله ی ملکی بدست آمده که به زبان پارتی است . خطی که برای نگارش این سند پارتی به کار رفته شبیه خطی است که بر روی آثار « نسا » دیده می شود .

5 . اسناد دورا – اوروپوس

از حفریات انجام شده در ناحیه ی دورا – اوروپوس در ساحل رودخانه ی فرات در سوریه کنونی بدست آمده هم به فارسی میانه هم به پارتی است . سفالینه هایی به دو زبان فارسی میانه و پارتی به دست آمده است .

ب . متون پارتی مانوی

در ناحیه تورفان واقع در ترکستان شرقی آثار مکتوبی از زبان های گوناگون کشف شد که به آثار تورفانی مشهورند. همچنین به « متون پارتی مانوی » مشهورند.

زبان فارسی میانه

فارسی میانه زبان ایرانی میانه غربی جنوبی است که زبان ایالت پارس بو . از این زبان با نام های « پارسیک » و « پهلوی ساسانی » نیز یاد می شود فارسی میانه در زمان ساسانیان زبان رسمی و اداری ایران بود .

خط پهلوی

خطی که برای نوشتن متون فارسی میانه به کار رفته بسیار شبیه خط متون پارتی است و به همان نام « پهلوی » خوانده می شود .

خط پهلوی در زمان اشکانیان از روی خط آرامی اقتباس شد و نسبت به قومی که حاکم بودند ( قوم پرثو ) پهلوی خوانده شد .

خط پهلوی گونه های متعددی دارد از جمله :

الف . پهلوی اشکانی : این خط به صورت خطی کتیبه ای است و بر روی مهرها و سکه های سلاطین اشکانی دیده می شود .

ب. پهلوی کتیبه ای : خطی است که درسنگنوشته ها و سکه های دوره ی ساسانی به کار رفته است .

ج . پهلوی کتابی : خط تحریری که نامه خا و کتاب ها را بدان می نوشتند.

ظاهرا در دوره ی ساسانی به جای « خط » لفظ « دبیره » را به کار می بردند .

خط پهلوی از جهت اصول ، شبیه خط فارسی جدید است . این شباهت و همسانیها ی موجود میان دو خط فارسی میانه و جدید امری اتفاقی نیست . خطوط ایرانی میانه از خط آرامی که خود ریشه ی سامی دارد اقتباس شده بودند و خط فارسی جدید همان خط کوفی عربی است با تغییرات جزئی و ظاهری .

مشکلات خواندن خط پهلوی :

بعضی از حروف چند صدایی است و گاه یک نویسه بر دو یا چند واج دلالت می کند .مشکل دیگر پیوستن حروف به یکدیگر ناشی می شود .

هزوارش

هزوارش ها کلماتی به زبان آرامی اند که به خط پهلوی نوشته می شدندوظاهرا در موقع خواندن معادل فارسی میانه آنها تلفظ می شد . علت وجود هزوارش در خطوط ایرانی آن است که از دوران هخامنشی کاتبان آرامی به ثبت و ضبط دواوین و امر دبیری و منشیگری در ایران اشتغال داشتند و همین امر موجب اقتباس خطوط ایرانی از خط آرامی شد. و کاتبان آرامی که به زبان خود تسلط بیشتری داشتند هنگام نوشتن زبان های ایرانی ، معادل برخی از کلمات را از زبان خود می نوشتند . در هزوارش ها حروف اضافه ، ضمایر و اسم ها تماماً به آرامی نوشته می شد .

دلیل استفاده :

الف :پرهیز از عدم تکرار بعضی از واژگان . ب : رمز آهنگین شدن کلام و پرهیز از آشکار شدن اسناد درباری برای همگان .

خط مانوی

مانی در قرن سوم میلادی به تبلیغ آیین خویش پرداخت . مانی و پیروانش برای نگارش آثار خود از خطی آوا نگار استفاده می کردند که به خط مانوی مشهور است . الفبای این خط نیز مقتبس ازآرامی است . مهم ترین ویژگی خط مانوی نداشتن « هزوارش » و نچسبیدن حروف به یکدیگر و دلالت هر نویسه بر یک واج است . مکتوباتی در ترکستان چین مهم ترین آثار بدست آمده از مانی است . بخش مهمی از آثار بازمانده از زبان های پارتی و فارسی میانه بدین خط می باشد .

آثار بازمانده از فارسی میانه

کهن ترین آثار موجود از زبان فارسی میانه متعلق به آغاز دوره ی ساسانی است .

الف . کتیبه ها :

یکی از مهم ترین منابع بازمانده از زبان فارسی میانه کتیبه هایی است که در دوران فرمانروایی ساسانیان بر سنگ نگاشته شده است . این کتیبه ها شامل نام و لقب و در پاره ای از موارد سلسله نسب و شرح فتوحات و نام نواحی تحت سلطه ی شاهان ساسانی است . نکته قابل ذکر در مورد کتیبه ها این است که سنگنوشته های اولیه ساسانی مانند کتیبه های هخامنشی سه زبانی اند : فارسی میانه ، پارتی ، یونانی .

مهم ترین سنگ نوشته های عصر ساسانی :

کتیبه ی اردشیر بابکان در نقش رستم.

کتیبه ی شاپور اول در نقش رستم ( کعبه ی زردشت ).

کتیبه ی شاپور اول در نقش رجب .

کتیبه ی شاپور اول در حاجی آباد .
و …..
ب . سکه ها :

قدیمیترین سکه ها که نوشته ی آن به زبان فارسی میانه است مربوط می شود به اواسط قرن دوم میلادی . این سکه توسط فرمانروایان محلی ایالت فارس پیش از آغاز سلطنت ساسانیان ضرب شده است . در میان این سکه ها نیز هزوارش وجود دارد . بعد از برافتادن ساسانیان هنوز سکه های آنها در ایران رایج بود برخی از خلفا و امرای تازی در زیر شکل و نوشته پهلوی به خط عربی نام خود و یا کلمه ی « بسم الله » را می افزودند .

ج . مهر ها و سنگ های قیمتی و ظروف سیمین :

از شاهان ساسانی تعداد قابل توجهی مهر و احجار کریمه ظروف و آلات سیمین که بر روی آنها اشکال و مطالبی به زبان فارسی میانه کنده شده موجود است . اهمیت آنها به دلیل در بر داشتن مواد زبانی است .

د . آثار یافت شده در دورا – اروپوس :

بر اثر تحقیقات اکتشافی از ناحیه ای در ساحل رودخانه ی فرات واقع در سوریه کنونی نزدیک مرز عراق که « صالحیه » نامیده می شود ، آثاری بدست آمده که بخشی ازین آثار به زبان فارسی میانه است . چندین دیوار نگاره مربوط به قرن سوم میلادی و قطعاتی بر روی پوست و اشیا سفالی .

ه. پاپیروس ها:

در مصر قطعات پاپیروسی یافت شده که به زبان فارسی میانه است یادگار روزگار کوتاه دست یافتن ایرانیان بر مصر است .

و . ترجمه ی مزامیر داوود:

قطعاتی از متون زبور در ناحیه ای موسوم به « بلاییق » واقع در شمال تورفان بدست آمده که در اواخر دوره ی ساسانی از زبان سریانی به فارسی میانه ( پهلوی ) ترجمه شده است .

ز . متون مانوی :

از آنجا که در میان مانویان شمال شرقی ایران و آسیای میانه اقوام ایرانی بسیار زیاد بودند ، اغلب متون مانوی یافت شده در تورفان به زبان های ایرانی از جمله : پارسی ، میانه ، پارتی ، سغدی .خطی که برای نگارش این متون به کار رفته همانند متون پارتی و سغدی ، خط ابداعی مانی است .

متون تورفانی فارسی میانه شامل نامه ها ، قطعات ادبی ، دعا ها ، سرودها و منترهای دینی و نیز قطعاتی از دو کتاب معروف مانی به نام های :« شاپورگان » و « انجیل مانی » است .

ح . متون پهلوی :

مهم ترین منابعو مدارک بازمانده از فارسیمیانه رسالات و کتاب هایی است که به خط پهلوی ِ کتابی نوشته شده اند. این کتاب ها را با توجه به مطالب و مضامین شان به دو بخش تقسیم می کنند :

الف . کتب دینی زردشتی.

ب. کتب غیر دینی .

الف . کتب دینی زردشتی:

سلاطین ساسانی خود را وارثان هخامنشیان می دانستند .کتب و رسالات بسیار زیادی در زمینه ی مذهب زردشت در دوران ساسانی تألیف و تدوین شد . آثار باقی مانده علاوه بر اینکه انباشته از واژه ها هستند و این خود می تواند تا حدودی تغییرات صوتی ، تحولات معنایی و مجموعه واژگانی زبان را معین کند ، جملات و عبارات به کار رفته در این کتاب ها اطلاعات جامعی درباره ی دستگاه زبان و ساختمان صرفی و نحوی زبان فارسی در دوره ی میانه در اختیار ما می گذارد . تقسیم به دو بخش می شود :

یکی متون مذهبی که در دوره ی میانه تألیف و تحریر شده و دیگر ترجمه های پهلوی کتاب مقدس زردشتیان به نام اوستا .

زند اوستا:

زبان کتاب دینی اوستا اوستایی است .مطالب اوستا قرن های متمادی به همان زبان کهن به صورت شفاهی سینه به سینه نقل و حفظ می شد و بالاخره در دوره ی میانه به صورت مکتوب در آمد ولی زبان کهنه ی آن برای مردم قابل فهم نبود . و در دوره ی ساسانی اوستا ی باقی مانده به زبان فارسی میانه ترجمه شد و به خط پهلوی نوشته شد . و همچنین ترجمه هایی به نام « زند اوستا » به آن افزوده شد .

زند و پازند:

به دلیل سختی خط پهلوی بعد از ترجمه ی متون و اهمیت کتاب دینی اوستا تصمیم بر آن شد که خطی آوا نگار برای نوشتن آن ابداع کنند تا خوانندگان را از لغزش و خطا در تلفظ برهاند . خط اوستایی از کامل ترین خطوط دنیاست و زند ها را به این خط نوشتند ، این متون که به« زبان فارسی میانه» و به « خط اوستایی » هستند را پازند می نامند .گذشته از ترجمه های اوستا متون مذهبی فراوانی به زبان پهلوی وجود دارد : « دینکرد » ، « بُندَهِشن » ، « ارداویرافنامه » و…..

ب. کتب غیر دینی پهلوی :

به دو بخش می توان تقسیم کرد :

یکی اندرز نامه های پهلوی و دیگر کتب و رسالاتی که درباره ی موضوعات متعدد تألیف شده اند . اندرز نامه ها بخش مهمی از ادبیات ایران هستند که موضوع آنها اخلاق پند و اندرز و امثال و حکم است . نمونه ها : اندرز بزرگمهر ، اندرز آذزباد مهر اسپندان ، اندرز دانایان به مزئیسنان و غیره .

مهم ترین کتب غیر دینی :

یادگار زریران ، کارنامه ی اردشیر بابکان ، درخت آسوریک ، شهرستان های ایران ، خسرو قبادان و ریدک ، افدیهای سیستان ، مادیگان شطرنج ، مادیگان هزار دادستان و غیره .

دوره ی جدید

سومین مقطع در بررسی تاریخ زبان های ایرانی « دوره ی جدید » است . از زمان استیلای ایران آغاز شد و تا زمان حاضر ادامه دارد . زبان های ایرانی دوره ی جدید از آن جهت که در حال حاضر نیز به کار می روند « زبان های زنده » محسوب می شوند . مهم ترین زبان های ایرانی دوره جدید:

1. زبان پشتو:

در قسمت های شرقی افغانستان متداول است . و در قندهار عمده ی مردم به این زبان صحبت می کنند .سخنگویان پشتو حدود 12 میلیون نفر برآورد کرده اند. این زبان مشحون از زبان هندی ، عربی و فارسی است .با الفبای عربی نوشته می شود .به دو دسته ی شمالی و جنوبی تقسیم می شود . ساختمان و قواعد ساختاری این زبان از فارسی دری پیچیده تر است .

2.زبان کردی :

در منطقه ی کردستان واقع در غرب ایران متداول است . بخش هایی از کردستان در ایران و بخش هایی از آن در ترکیه و عراق قرار دارد . گویش های کردی : کرمانجی ، زازا ، مکری ، گورانی و غیره . دارای ادبیات کتبی و شفاهی است .

3. زبان آسی :

صورت تحول یلفته ی زبان سکایی میانه است و در قسمت هایی از قفقاز متداول است .

4 . یغنابی :

در دره ی یغناب واقع در تاجیکستان متداول است . تنها صورت زنده و دنباله ی بلافصل زبان سغدی است .

5. زبان مونجانی :

در شمال شرقی افغانستان متداول است .

6 . زبان ارموری :

در جنوب افغانستان و شمال پاکستان متداول است .

7. زبان کومزاری :

در ناحیه ای در جنوب خلیج فارس و در شمال شبه جزیره عربستان به کار می رود .

8 . زبان های پامیری :

در بخشی ازافغانستان و بخشی از تاجیکستان رواج دارد .گویش های آن : شغنانی ، سریکلی ، برتنگی ، روشنی ، یزغولمی ، اشکاشمی ، خنی و غیره .

9 . زبان بلوچی :

در میان بلوچ های ایران و پاکستان رواج دارد . با توجه به ویژگی ها ی ساختاریش جزو زبان های ایرانی شمال غربی محسوب می شود .

10 . زبان تاتی :

در قسمت آذربایجان ایران نواحی داغستان و جمهوری آذربایجان رواج دارد .

11 .